کتابی درباره زندگی مه‌لقا ملاح، مادر محیط زیست ایران | دختر جنگل، دوست زمین

  • کد خبر: ۳۷۷۹۳۳
  • ۱۸ آذر ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۵
کتابی درباره زندگی مه‌لقا ملاح، مادر محیط زیست ایران | دختر جنگل، دوست زمین
مه‌لقا ملاح زنی است که نامش با طبیعت، آموزش و مبارزه‌ای آرام، اما مداوم برای حفظ محیط زیست ایران گره خورده است.

محبوبه عظیم‌زاده | شهرآرانیوز؛ بعضی آدم‌ها را نمی‌شود فقط با چند واژه توصیف کرد؛ باید مسیر زندگی‌شان را روایت کرد، باورهایشان را شناخت و ریشه‌هایی را دید که آنها را به خاک این سرزمین پیوند داده است.

مه‌لقا ملاح از همین آدم‌هاست؛ زنی که نامش با طبیعت، آموزش و مبارزه‌ای آرام، اما مداوم برای حفظ محیط زیست ایران گره خورده است. کتاب «دختر جنگل، مه لقا ملاح»، نوشته نیلوفر نیک‌بنیاد، تلاشی صمیمی و الهام‌بخش است برای روایت زندگی یکی از اثرگذارترین چهره‌های محیط زیستی ایران. این کتاب، مجلدی دیگر است از مجموعه «زنان و مردانی که ایران را ساخته‌اند». 

مجموعه‌ای که با زبانی ساده و داستانی، مخاطب را با انسان‌هایی آشنا می‌کند که با اندیشه، تلاش و ایستادگی خود، مسیر تاریخ این سرزمین را تغییر داده‌اند. «دختر جنگل، مه لقا ملاح» فقط روایت زندگی یک زن نیست؛ داستان پیوند عمیق انسان با طبیعت، ایمان به آموزش و باور به مسئولیتی است که هرکدام از ما در قبال زمین بر عهده داریم. متنی که پیش‌رو دارید، نگاهی کوتاه است به این کتاب و زندگی زنی که به ما آموخت هوای پاک، آب زلال و زمین سالم، حق همه ماست.

دختری که در دل جنگل به دنیا آمد

مه‌لقا ملاح، آدم را به یاد درخت‌ها می‌اندازد؛ به یاد برگ‌هایی که با هر نسیمی جان می‌گیرند و به رقص درمی‌آیند و تنه‌هایی ستبر با ریشه‌هایی عمیق که محکم در خاک جا خوش کرده‌اند. نام و یادش، تصویر همه آن چیز‌هایی را در ذهن زنده می‌کند که رنگی از خوبی و زیبایی دارند. مادر محیط زیست ایران؛ زنی که دفتر جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست را پایه‌گذاری کرد و عمرش را وقف دفاع از طبیعت این سرزمین کرد. شاید یکی از جذاب‌ترین باور‌های او ایمان عمیقش به آموزش کودکان بود.

ملاح معتقد بود حفاظت از محیط زیست باید از همان سال‌های نخست زندگی آغاز شود. از کودکانی که با زبان ساده‌تر و دل پاک‌ترشان می‌توانند پیام طبیعت را بهتر درک کنند و آن را به بزرگ‌تر‌ها منتقل کنند. از نگاه او، کودکان بهترین آموزگاران آینده‌اند. خود او نیز از همان کودکی، واژه مبارزه را از مادرش شنیده بود و این کلمه با زندگی‌اش گره خورد. تصمیم گرفت هیچ‌گاه عقب ننشیند و برای آنچه حق خود، حق محیط زیست و حق همه کودکان این سرزمین می‌دانست، بی‌وقفه تلاش کند. 

دختری که روزی در جنگل‌های ابر شاهرود چشم به جهان گشود و با همان اولین نفس‌ها با سرسبزی و زیبایی پیمان بست؛ پیمانی که تا پایان عمر به آن وفادار ماند. گام‌های او در این مسیر، کوچک، اما پیوسته و اثرگذار بودند؛ آجر‌هایی به‌ظاهر ساده که در کنار هم، بنای استوار و ماندگاری از آگاهی، تعهد و عشق به طبیعت ساختند.

روشنایی «بهار خاموش»

مه‌لقا ملاح ریشه‌های قرص و محکمی هم داشت. نوه بی‌بی‌خانم استرآبادی بود. زنی پیشگام که بنیان‌گذار نخستین مدرسه دخترانه در ایران به‌شمار می‌رفت. مادرش، خدیجه افضل وزیری، نیز از فعالان اثرگذار حقوق زنان و روزنامه‌نگاری شناخته‌شده در زمان خود بود. مه‌لقا در چنین خانواده‌ای بزرگ شد.

جایی که کتاب بخشی جدانشدنی از زندگی بود. از همان کودکی با کتاب‌ها انس گرفت و برای مادرش رمان‌ها و کتاب‌های تاریخی می‌خواند. بعد، در سال‌هایی از دوران تحصیل، راهی دانشگاه سوربن فرانسه شد و پس از دریافت مدرک دکترای علوم اجتماعی، با کوله‌باری از تجربه و دانش به وطن بازگشت. 

اما نقطه عطف زندگی او را باید در لحظه‌ای جست‌و‌جو کرد که کتاب «بهار خاموش» را خواند؛ اثری ماندگار از راشل کارسون که با نگاهی هشداردهنده و بی‌پرده، به بی‌احتیاطی‌ها، آزمندی‌ها و بی‌مسئولیتی‌های بشر می‌تازد و روایتی تکان‌دهنده را ارائه می‌دهد از آلاینده‌های ساخته دست انسان که حیات روی زمین را تهدید می‌کنند. پس از خواندن این اثر بود که مه‌لقا از خود پرسید: «ما داریم چه بلایی سر زمین می‌آوریم؟» پرسشی که مسیر زندگی او و خیلی‌های دیگر را برای همیشه تغییر داد.

برای هوای پاک باید ایستاد و مبارزه کرد

مادر محیط زیست ایران، در سال‌های آتی، آگاهانه و جدی، قدم در مسیر عمل گذاشت. ارتباط با سفارتخانه‌های مختلف را برای به‌دست آوردن اطلاعات درباره محیط زیست آغاز کرد و در همکاری با سازمان بازرسی کل کشور، نقش فعالی در پیگیری و بررسی آلودگی هوای تهران داشت. او با تأسیس «جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست» گامی بنیادین و ماندگار برداشت؛ نهادی که به یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های آگاهی‌بخشی زیست‌محیطی در کشور تبدیل شد و در کنار همه این فعالیت‌ها، آموزش و آگاهی‌رسانی هیچ‌گاه از اولویت‌هایش دور نماند.

 مه‌لقا ملاح با انتشار کتاب‌ها و نشریات و در اختیار گذاشتن اطلاعات محیط زیستی، تلاش کرد مردم را نسبت به طبیعت، آب، خاک و هوایی که در آن نفس می‌کشند آگاه کند. او به کودکان آموخت که هوای پاک، حقی همگانی است؛ حقی که برای حفظ آن باید ایستاد و مبارزه کرد.

بخشی از کتاب

آن روز‌ها آدم‌ها یا پیاده به مشهد می‌رفتند یا با اسب و الاغ. منظورم از آن روز‌ها سال ۱۲۹۶ خورشیدی است. مامان‌افضل و آقابزرگ هم مثل خیلی از مردم سوار بر اسب راهی سفر شده بودند که وسط‌های راه، درست در جنگل ابر شاهرود، ناگهان مامان‌افضل داد زد: «آمد! آمد!» بله؛ من تصمیم گرفته بودم یکهویی پایم را توی این دنیا بگذارم. آقا بزرگ که حسابی هول شده بود، فوری یک نفر را به نزدیک‌ترین روستا فرستاد تا کمک بیاورد.

بالاخره با تلاش‌های مامان‌افضل و آن خانمِ کمکی، من صحیح و سالم به دنیا آمدم، ولی، چون حال مامان هنوز خوب نبود، آقابزرگ به همسفر‌ها گفت: «امشب همینجا می‌مانیم.» در یک کاروان‌سرای بین راهی نزدیک جنگل ابر. نمی‌دانم آن شب چه چیزی بین من و جنگل گذشت که من را آن‌طور عاشق خودش کرد. من در جنگل به دنیا آمده بودم و دختر جنگل بودم؛ هرچند بعد‌ها در شناسنامه اسمم را «مه‌لقا» گذاشتند و خیلی وقت‌ها هم «لقا» صدایم می‌کردند: مه‌لقا ملاح.

نیلوفر نیک‌بنیاد، نویسنده کتاب «دختر جنگل، مه‌لقا ملاح»:‌
می‌توانیم جهان را به جای بهتری تبدیل کنیم

نوشتن این کتاب برای من فقط روایت زندگی یک زن تأثیرگذار نبود؛ سفری احساسی بود به سال‌هایی که شنیدن نام مه‌لقا ملاح همچون جرقه‌ای ذهنم را روشن می‌کرد. او برای من یادآور عشق به طبیعت و باوری عمیق به مسئولیت‌پذیری فردی است؛ باوری که همیشه احساس می‌کردم باید جایی در جهان کودکان امروز ریشه بدواند. چند سالی فعالیت‌های او را دنبال کرده بودم؛ زنی که بی‌هیاهو، اما با اراده‌ای محکم، به جنگ آلودگی‌ها و تلاش برای بقای محیط‌زیست رفت.

کتابی درباره زندگی مه‌لقا ملاح، مادر محیط زیست ایران | دختر جنگل، دوست زمین

وقتی نوشتم که او زندگی‌اش را مانند بذری کوچک آغاز کرد و به درختی بلند و تنومند تبدیل شد، درواقع داشتم احساس خودم را نسبت به او توصیف می‌کردم؛ اینکه چطور انسان می‌تواند از قدم‌هایی کوچک به تأثیری ماندگار برسد.

امروز، بیش از هر زمان دیگری، نیاز داریم کودکانمان طبیعت را نه فقط به‌عنوان یک مفهوم، بلکه به‌عنوان موجودی زنده و بخش جدانشدنی زندگی خود بشناسند. دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، به طرز چشمگیری شکننده‌تر از گذشته شده است: هوای آلوده، کمبود منابع، تغییرات اقلیمی و نابودی زیستگاه‌ها هر روز به ما یادآوری می‌کند که زمین تنها خانه‌ای است که داریم و این خانه بیش از هر چیزی به مراقبت نیاز دارد.

درواقع با نوشتن این کتاب می‌خواستم داستان الهام‌بخش زندگی مه‌لقا ملاح را به دست کودکانی بسپارم که فردای این سرزمین را می‌سازند. چون باور دارم که قصه‌ها قدرتی بی‌نظیر دارند و می‌توانند نگاه‌ها را تغییر دهند. اگر کودکی پس از خواندن این کتاب به برگی که روی زمین افتاده با دقت بیشتری نگاه کند، یا خم شود و زباله‌ای را از روی زمین بردارد، اگر لحظه‌ای فکر کند که «من هم می‌توانم جهان را بهتر کنم»، هدف من به بار نشسته است.

پشت این کتاب تنها یک دغدغه محیط‌زیستی نیست؛ احترام و عشق عمیق به کسی است که نشان داد برای حفاظت از زمین نیازی به قهرمان بودن نیست؛ کافی است تصمیم بگیریم، شروع کنیم و ادامه بدهیم.

دختر جنگل، مه لقا ملاح، نویسنده: نیلوفر نیک‌بنیاد، تصویرگر: ساقی ذاکرنژاد، انتشارات شهر قلم، ۲۴صفحه، ۱۶۰هزار تومان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.